با #خشونت #کودک چه کنیم؟
1) #کودک، از طریق عصبانیت، حتی هنگامی که بسیار کوچک است و نمیتواند حرف بزند، حالت تهاجمیاش را به نمایش میگذارد. وقتی به حرف زدن افتاد، میتواند این کار را از طریق کلمات انجام دهد.
2) پاسخ به نیازهای بچه در سال نخست زندگی و تداوم مراقبت از او امری است مهم، چون بچه از این طریق میتواند احساس #امنیت کند.
3) اما باید بهتدریج به او یاد داد که گاهی نیز باید #ناکامی را تحمل کند و حدومرزهایی هست که باید رعایت کند و ممنوعیتهایی را نیز بپذیرد. اگر چنین نکنیم، بچه تنها یک قانون را یاد میگیرد که آن هم #ارضای_بی_چون_و_چرا و بیدرنگ خواستههایش است. او ممکن است برای رسیدن به این خواستهها به #خشونت نیز روی بیاورد.
4) #شخصیت یک بچه در صورتی به خوبی شکل میگیرد که بتوانیم برای قدرقدرتیاش حدومرزی قایل شویم و به او بفهمانیم که پادشاه کل جهان نیست.
5) به نظر میرسد گاهی بچهها به مادر، در قیاس با پدر، خشونت بیشتری نشان میدهند. در این موارد #پدر، اگر نقش جداکننده بین مادر و فرزند را خوب ایفا نکند و قوانین و حدومرزها را چه از طریق کلام و چه از طریق جسمی مشخص و تبیین ننماید، مادر نخواهد توانست زمام امور را بهدست بگیرد و بچه هم که میبیند با فردی بالغ و متزلزل سروکار دارد سرگشته میشود.
6) اگر بچهای نمیتواند امیال و خواستهها و همچنین حرکاتش را کنترل کند، باید او را مهار و آرام کرد (تا وقتی بچه آرام نشده باشد نمیتوان با او حرف زد). باید با بچه جدی بود و کوتاه نیامد؛ باید به او نشان داد که میدانیم از این وضعیت راضی نیست (در پس هر خشونتی، نارضایتی و ناراحتیای نهفته است). باید به بچه مجازاتی را تحمیل کرد (برای اینکه بتواند از نو شروع کند و حس گناهکاری مانع او نباشد).
7) میتوان از بچه خواست تا اشتباهش را جبران کند و اگر نیاز شد به کمک کلمات آنچه را رخ داده است توضیح داد تا چندوچون کار بد و خشن مشخص شود. اما، درهرحال، پاسخ خشونت نباید خشونت باشد